مشاوره خرید برند آماده

چگونه برند شهر خود را بسازید؟

چگونه برند شهر خود را بسازید؟ ثبت برند

 

Article Ratingچگونه برند شهر خود را بسازید هویت برند یکی از ابزارهایی است که به درستی درک نشده و از آن برای کسب موفقیت اقتصادی در شهرها استفاده نشده است.
ثبت برند
www.iranbc.ir

چگونه برند شهر خود را بسازید

هویت برند یکی از ابزارهایی است که به درستی درک نشده و از آن برای کسب موفقیت اقتصادی در شهرها استفاده نشده است. ثبت برند
اگر شهر شما از فرصت استفاده نکرده تا نشان دهد که شما که هستید و گام‌هایی را برای معرفی و تعریف آن برای دنیا برنداشته باشد، پس این کار را به دیگران واگذار کرده است تا شما را آن طور که می‌خواهند تعریف کنند. امروزه هیچ شرکت موفقی وجود ندارد که محصول یا خدمتی را بدون توجه دقیق به هویت برند آن به بازار عرضه کنند. شرکت‌ها از مدت‌ها پیش یادگرفته‌اند که هیچ محصول یا خدمت مهمی در دنیای رقابتی امروز بدون یک هویت برند روشن، مثبت و اثربخش موفق نشده یا باقی نخواهد ماند. یک سوءتفاهم رایج این است که تبلیغات و بازاریابی همان برندینگ است. این مانند این است که ساختن یک خانه را به عنوان اره و چکش تعریف کنیم. اما نکته این است که اینها ابزارهای کار هستند نه چیز بیشتری. ثبت برند
آیا تا به حال آگهی جذابی از یک محصول، خدمت یا مقصد گردشگری را دیده‌اید که بعد از بررسی‌ها متوجه بشوید آن‌ چیزی که در آن آگهی آمده صحت ندارد؟ اگر شما هم مانند من هستید، وقتی که این اتفاق برای شما رخ می‌دهد، هرگز دیگر به آن محصول، خدمت، یا مقصد بر نخواهید گشت و در حقیقت به هر کس دیگری که می‌‌شناسید نیز می‌گویید که زحمت این کار را به خود ندهد. این مساله تفاوت بین یک آگهی و یک برند موفق را نشان می‌دهد. یک هویت برند هنگامی موفق است که انتظاری را که در ذهن مشتری یا مخاطب ایجاد کرده است، برآورده کرده یا از آن نیز فراتر رود. به محض اینکه این مفهوم را که هویت برند مناسب می‌تواند فرصت‌های شهر شما را ارتقا بخشد، دریافتید، گام بعدی این است که چگونه این کار را انجام دهید؟ در زیر گام‌های اولیه‌ای که برای ایجاد یک هویت برند شهری مناسب لازم است، معرفی می‌شوند.
۱٫ پژوهش داخلی
۲٫ پژوهش خارجی
۳٫ طراحی لوگو و وعده برند
۴٫ طراحی بسته جامع هویت برند و پیاده‌سازی آن
۵٫ آموزش داخلی
۶٫ آموزش خارجی (روابط عمومی)
۷٫ تبلیغات
https://brand4sell.com
پژوهش داخلی 
یک برند اثربخش و مانا برای یک شهر بر اساس ارزش‌های محوری و نقاط قوتی ساخته می‌شود که در درون جامعه شهر پیدا می‌شوند. تنها راه برای دانستن در مورد این ارزش‌ها و نقاط قوت و مطمئن شدن از آنها، پرسیدن است. یک پژوهش جامع در سراسر شهر باید انجام گیرد، که حتی‌الامکان باید تمام نقاط شهر را در بر بگیرد. این تنها راهی است که شما می‌توانید مطمئن شوید که از ارزش‌های محوری شهر و شهروندان خود بدون دخالت علایق و سلایق خاص آگاهید. فروش برند
پژوهش خارجی 
این گام باید همزمان با گام اول انجام گیرد، در این صورت نتایج یک گام بر روی دیگری تاثیر نخواهد داشت. اغلب شهرها در مورد اینکه چگونه در خارج از دنیای خود توسط دیگران درک شده‌اند، نظری ندارند. یا اینکه می‌ترسند بپرسند یا قادر به شنیدن نبوده‌اند. آنچه نهایتا درک خواهد شد این است درکی که دیگران از شهر دارند به طور قابل توجهی با واقعیت موجود تفاوت دارد (بیاد داشته باشید که ادراک، می‌تواند واقعیت نیز باشد). فروش برند
طراحی لوگو و وعده برند 
حال که شما پژوهش‌های داخلی و خارجی خود را انجام دادید، می‌توانید ارزش‌های محوری شهر خود را تعریف کنید و درک کنید که کجا این ارزش‌ها با ادراکات دیگران فرق می‌کند. با تمام این تفکرات و اطلاعات که اکنون گردآوری کرده‌اید، می‌توانید شروع به ایجاد یک وعده جدید برند کنید. وعده برند عبارت یا شعاری است که بخشی از لوگوی شهر شما به حساب می‌آید و بخشی جدانشدنی از شهر شما است. این وعده بیانگر و تصویرگر تصویری روانی است که چکیده شهر شما را در بر داشته و آن را در اختیار تمامی کسانی قرار می‌دهد که در معرض آن قرار می‌گیرند. وعده برند باید کوتاه بوده و متمرکز باشد. لوگو می‌تواند پس از تعیین وعده برند ایجاد شود و باید به طور دیداری وعده برند را پشتیبانی کند و بیانگر شخصیت یا المان‌های کلیدی بصری شهر باشد. هویت برند.
طراحی بسته جامع هویت برند و پیاده‌سازی 
بعد از توسعه لوگوی خود، گام بعدی این است که سریعا آن را همه جای شهر قرار دهید. این به این معنی است که لوگوی شهر باید در تمامی اقلام رسانه‌ای که شهر تولید می‌کند دیده شود (کارت‌های ویزیت، نوشت‌افزار، وسایل نقلیه، لباس‌های فرم، نشان‌ها، اقلام تبلیغاتی و ترویجی و تمامی اشکال ارتباطی). ثبت برند
آموزش داخلی 
به منظور تثبیت برند، این برند باید به یک نماد یا سرودی که همه آن را زمزمه می‌کنند (Mantra) در شهر بدل شود. نکته با اهمیت این است که نتایج همه پژوهش‌های انجام گرفته با کارکنان شهری و عموم مردم به اشتراک گذارده شود. باید برای آموزش کارکنان شهری و ساکنان آن در مورد اینکه نتایج چه معنایی را در بر دارند و شهر چه گام‌هایی را برای پیاده‌سازی سیاست اتخاذ شده بر اساس این نتایج در نظر گرفته است، زمان گذاشته شود. هویت برند.
آموزش خارجی (روابط عمومی) 
با مسلح شدن به نتایج به دست آمده از پژوهش خارجی، شما کاملا قادر خواهید بود که دریابید که چطور و کجا تصویر شهر به صورت نادرست درک شده است. با استفاده از نشریات، نشست‌‌های رودررو و رویدادها، شما می‌توانید فرآیند بازآموزی عموم و همسویی مجدد ادراکات آنان با واقعیتی که در شهر وجود دارد را شروع کنید.
تبلیغات 
اکنون زمانی است که باید در مورد شروع تبلیغات سنتی و ترویج شهر خود فکر کنید. با یک لوگو و وعده برند جدید در دست و پیامی شفاف‌تر و روشن‌تر برای تحویل، شما می‌توانید شروع به مشخص کردن مخاطبان هدف خود بنمایید. مدتی بعد از این کار اثربخشی یک آگهی که پوششی از هویت برند شما را دربردارد، در ذهن‌های ساکنان شهر و بازدیدکنندگان آن جاودان خواهد شد. هویت برند.
سفارش خرید و فروش برند
https://brand4sell.com/%d8%ae%d8%b1%db%8c%d8%af-%d9%88-%d9%81%d8%b1%d9%88%d8%b4-%d8%a8%d8%b1%d9%86%d8%af-%d8%aa%d8%ac%d8%a7%d8%b1%db%8c/%d8%b3%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b4-%d8%ae%d8%b1%db%8c%d8%af-%db%8c%d8%a7-%d9%81%d8%b1%d9%88%d8%b4-%d8%a8%d8%b1%d9%86%d8%af-%d8%aa%d8%ac%d8%a7%d8%b1%db%8c/
http://www.iranbc.ir/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/tabid/94/articleType/ArticleView/articleId/19426/Default.aspx
جاناتان بالتاچ
مترجم: ساسان قاسمی
https://brand4sell.com

مرگ برندهای ایرانی .چرا و چگونه ؟

مرگ برندهای ایرانی .چرا و چگونه ؟

  «برندکشی» در ایران جان گرفت. برندهای ایرانی در حالی که می توانستند هر کدام سفیر ایرانیان در اقصی نقاط دنیا باشند، به نوبت در صف «مرگ» قرار گرفته اند تا دیگر به جز نام و نشان و خاطره یی در آلبوم صنعت کشور و حتی دنیا چیز دیگری به یادگار نگذارند. ده ها نام به جا مانده از انقلاب صنعتی ایران همچون «ارج»، «آزمایش»، «نساجی مازندران»، «پارس الکتریک»، «هپکو»، «کفش ملی» و…هر کدام حکایت از مردانی دارد که آجر به آجر ساختمان های جاده مخصوص کرج را روی هم گذاشتند و بزرگ ترین اتوبان صنعتی کشور را ساختند. اینک این اتوبان به جای آنکه به میراث فرهنگی صنعت کشور تبدیل شود، یک به یک توسط سازمان های مختلف خریداری می شود تا شاید به صورت پارکینگی برای خودروسازان درآید یا اینکه با تغییر کاربری به مجتمع های مسکونی تبدیل شود. سید جعفر امینی، مدیرعامل سابق پارس الکتریک، دلیل مرگ برندها در ایران را فقدان سازمان میراث فرهنگی صنعت کشور می داند و می گوید اگر می دانستیم برندها چه هویتی برای ما رقم می زنند، چنین ساده نظاره گر مرگ آنها نبودیم.تابوت برندهای ایرانی در حالی یک به یک از جلوی چشم دولتمردان به گورستان برده می شود که کشورهای دیگر برندسازی را در دستور کار خود قرار داده اند. در این گزارش چند برند بزرگ را برگزیده ایم تا با بازخوانی تاریخ آنها شاید بتوانیم تلنگری ایجاد کنیم و برندهایی را که هنوز نمرده اند از مرگ نجات دهیم.

کفش ملی

“سرور بزرگوارم، جناب آقای علی سعیدلو، با تقدیم مراتب ارادت و اخلاص، بنده رحیم ایروانی موسس گروه صنعتی کفش ملی در اسماعیل آباد جاده قدیم کرج که در آنجا بیش از ۳۴ کارخانه و در ایران ۴۳۰ فروشگاه کفش ملی تاسیس کردم که حتماً جنابعالی مسبوق هستید، اینک آواره در انگلیس هستم. اکنون که برنامه مهم جناب آقای رئیس جمهور ایجاد کار است، پیشنهاد می کنم که طی تصویبنامه یی کارخانجات بنده را مرجوع دارند، در این صورت حداقل ظرف سه سال ده هزار کارگر و کارمند استخدام خواهم کرد. از حضور جنابعالی که همیشه اهل حساب و کتاب بوده و هستید، استدعا دارم در این موردبا جناب آقای وزیر صنایع مذاکره فرمایید و اطلاع دهید که فوراً برای ادای توضیحات بیشتر به حضورتان شرفیاب شوم. بنده فعلاً در لندن انگلیس هستم و چنانچه اوامری باشد با کمال افتخار در اختیار جنابعالی خواهم بود. به حضور مبارک پیشنهاد می کنم که اگر شغل دولتی میل ندارید، ریاست گروه صنعتی ملی را قبول بفرمایید، خود بنده معاون سرکار خواهم شد.”

او هرگز جوابی دریافت نکرد و در ۱۲ اسفند ماه ۱۳۸۴ بعد از طی روز کامل کاری از اتاق کارش در ضلع غربی ساختمان محل سکونتش در یکی از خیابان های شهر لندن به خانهبرگشت و درگذشت. ایروانی پیش از انقلاب دو برادر را که در جریان زلزله بویین زهراخانواده خود را از دست داده بودند، به فرزندخواندگی پذیرفت و بعدها برای ادامه تحصیل به اروپا فرستاد. همین دو برادر در روزهای انقلاب در کارخانه را به روی ایروانی بستند و او را از ملک خویش بیرون کردند. ایروانی از پیشتازان و بنیانگذاران صنعت مدرن کفش در ایران است که از سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۵۷ بیش از ۵۲ شرکت در صنعت کفش و چرم و بیش از ۴۰۰ فروشگاه زنجیره یی کفش ملی در سطح ایران تاسیس کرد. شاید کمتر ایرانی باشد که نشان فیلی که در بیضی زردرنگ منحصر شده را نشناسد. در هر شهرستان شعبه یی از کفش ملی هنوز هم فعال است که کارمندان دولتی آن هنگام فروش این کفش به مشتریان اعلام می کنند قیمت را شرکت تعیین کرده و نمی توانیم تخفیف بدهیم، کفش ملی یکی از برندهای معروف ایرانیان است که بخش خصوصی آن را بنیان گذاشت و پس از انقلاب در اختیار دولت قرار گرفت.

این برند با ارزش در حالی که می توانست بازار کفش چرم دنیا را در اختیار خود بگیرد، اکنون به شرکتی تبدیل شده که چون فردی سرطانی روز به روز قوایش تحلیل رفته و انتظار مرگ خود را می کشد. کفش ملی که پس از مصادره، زیرمجموعه سازمان صنایع ملی ایران شد اما چندی بعد بابت رفع دیون (بدهی دولت) به سازمان بازنشستگی کشوری واگذار شد. مدیریت دولتی هرگز نتوانست بر ارزش این برند که روزگاری تغذیه کننده کفش ارتش سرخ اتحاد جماهیر سوسیالیستی و مردان و زنان مجاری، لهستانی ورومانیایی بود چیزی بیفزاید. نه تنها چیزی افزوده نشد بلکه این برند طی سال های گذشته با درجا زدن روز به روز مرگ خود را به نظاره نشسته است. داود میرخانی رشتی (مدیرعامل ایران خودرو در دهه ۶۰) در کتاب خاطرات خود آورده است؛ «قبل از انقلاب در شرکت آی بی ام کار می کردم، یکی از دوستانم به انگلیس رفته بود. وقتی که برگشت برای فرزندانش از اروپا کفش هدیه آورده بود. اما وقتی که ایران آمد فهمید کفش ملی خودمان را از انگلیس خریده و به ایران آورده و خیلی دمغ شده بود.» کفش ملی که روزگاری بین ۹ تا ۱۱ هزار کارگر داشت، در حال حاضر بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ کارمند آن هم در فروشگاه های خود در سطح کشور دارد. ماشین آلات این کارخانه تماماً فروخته شد تا غول بزرگ کفش ملی امروز به انباری تبدیل شود که بخشی از آن در اختیار شرکت سایپا است و بخش دیگر آن تبدیل به انبار کفش شده است. سوله های این شرکت که روزگاری صادرکننده و تامین کننده بزرگ کفش در دنیا بود، اینک به مکانی تبدیل شده که چشم طمع برخی از کارخانه های اطراف برای تصرف آن به انتظار نشسته است.
از کفش ملی امروز تنها یک بیضی زردرنگ که فیلی سیاه رنگ و سر به زیر در آن است، مانده. به عبارت دیگر از آن کارخانجات بزرگ تنها نام و نشانی به جامانده تا سایرتولیدکنندگان کفش در سراسر کشور محصولاتی را به تولید برسانند، نشان کفش ملی را روی آن بزنند و از طریق فروشگاه های کفش ملی به فروش برسانند. در روزگاری که این کارخانه فعال بود، صنعت چرم کشور نیز رونق گرفت تا جایی که چرم ایران زبانزد خاص و عام شد. اما امروز با توقف تولید و درجا زدن صنعت کفش در کشور صنعت چرم ایران نیز به این ورطه کشیده شد تا پاکستان جای ایران را در صنعت چرم دنیا بقاپد. در صنعت کفش به غیر از کفش ملی دو برند «بلا» و «وین» نیز متولد شدند که پس از انقلاب به دلیل وابستگی مدیران و بنیانگذاران آنها به خاندان پهلوی و نظام شاهنشاهی مشمول بند «پ» شدند. تا پس از متواری شدن آنها این دو کارخانه نیز به مصادره شورای انقلابدرآمده و زیرمجموعه یی از سازمان صنایع ملی کشور شد و از کفش بلا نیز همچون کفش ملی تنها نام و نشانی باقی مانده است. خط تولید این کارخانه قطعه قطعه شد و به بخش خصوصی واگذار شده است. مدیریت این برند اکنون در دست بانک ملی ایران است به طوری که تنها با استفاده از فروشگاه های بلا در سطح کشور کفش هایی را از سایر تولیدکنندگان در فروشگاه های بلا عرضه می کند.

کفش وین

کفش وین نیز به عنوان سومین برند بزرگ صنعت کشور که پیش از انقلاب توسط مرحوم مصطفی حسین زاده وارد چرخه تولید شد، از ۸۰۰ کارگر و کارمند خود تنها ۷۰ نفر را حفظ کرده تا در ۲۴ فروشگاه و نمایندگی این برند به فعالیت بپردازند. کارخانه وین که در کیلومتر ۱۳ جاده مخصوص کرج قرار داشت، به گروه خودروسازی بهمن واگذار شد تا این شرکت سازمان خدمات پس از فروش خود را در بخشی از آنجا بنیان نهد و بخش دیگر را به خط تولید خودرو “موسو” تبدیل کند. محمود بوذری مدیرعامل وین در رابطه با آخرین وضعیت این برند می گوید:” در حال حاضر عمده فعالیت وین به بازرگانی و فروش کفش معطوف شده است. این شرکت با کارخانه های داخلی صنعت کفش قرارداد امضا می کند و محصولات آنها را تحت نام وین در ۲۴ فروشگاه خود در سراسر کشور به فروش می رساند. به عبارت دیگر وین نیز مانند کفش ملی و بلا دیگر تولیدی در کشور ندارد و تنها نام و نشانی از خود به جا گذاشته است. ”

نساجی مازندران

در کنار فروشگاه های کفش ملی، فروشگاه های نساجی مازندران حتی در دور افتاده ترین شهرستان های کشور نمایندگی داشت. اگرچه هنوز فروشگاه های کفش ملی و بلا در شهرستان ها زنده مانده اند اما نمایندگی های فروش نساجی مازندران و حتی تابلوی سردر آن مغازه ها کاملاً از بین رفته اند. نساجی مازندران به غیر از فروشگاهی زیر ۱۰۰ متری در خیابان ساری (امیر مازندرانی) قائمشهر دیگر در کشور شعبه یی ندارد. این کارخانه در سال ۱۳۳۶ در زمینی به مساحت تقریبی ۳۰ هکتار در شرق قائمشهر (شاهی سابق) ایجاد شد تا منسوجات پرده یی، ملحفه یی، پیراهنی، فاستونی و… را به تولید برساند. هزینه این واحد تولیدی بزرگ صنعتی از محل اعتبارات دولتی تامین شد. نساجیمازندران از سه کارخانه شماره یک، دو و سه تشکیل شده بود. در شماره یک واحد چیت سازی بود. در شماره دو منسوجات پرده یی، ملحفه یی، پیراهنی، فاستونی و… به تولید می رسید و کارخانه شماره سه که در سال ۱۳۵۶ از محل سرمایه شرکت و با مشارکت بانک صنعت و معدن به بهره برداری رسید، برای تولید نخ و منسوجات نخی و مصنوعی به کار گرفته شد.نساجی مازندران که روزگاری شمال کشور را به قطب نساجی کشور تبدیل کرده بود، در حال حاضر بخشی از آن به انبار شرکت سایپا تبدیل شده تا همواره خودروسازان مشتری پر و پا قرص برندهای شکست خورده ایران شوند و در کمین بمانند تا از سوله های آن که برای صدها نفر شغل ایجاد می کرد، به عنوان انبار خودرو با چند نفرنگهبان استفاده کنند. نساجی مازندران قائمشهر را که روستایی بیش نبود، تبدیل به شهری بزرگ کرد تا به غیر از مازندرانی ها کارگرانی از سراسر کشور به این شهرستانهجوم آورده و در آنجا سکنی گزینند تا به برکت وجود این کارخانه روزی خود و خانواده شان را دشت کنند.روند حرکت تولیدی در نساجی مازندران به گونه یی بوده که با فرسودگی ماشین آلات بخش های مختلف این سه کارخانه تعطیل شده و همواره قائمشهر را به محل اعتراض کارگران کارخانه نساجی تبدیل کرده است. شاید کمتر خانواده یی را در این شهرستان بتوان پیدا کرد که عضوی از آن در کارخانه نساجی فعالیت نداشته است. این کارخانه هم اکنون تنها گونی و کفن به تولید می رساند تا عملاً برند نساجی مازندران همچون دیگر برندهای به جا مانده از اوایل انقلاب به چشم خویش ببیند که جانش می رود. نساجی مازندران که می توانست در بین تولیدکنندگان این صنعت در دنیا جایگاهی کسب کند اینک به شرکتی تبدیل شده که مدیرعامل آن باید هر روز به اعتراضات کارگری رسیدگی کند، ماشین آلات قدیمی را از خط تولید خارج کند و برای جایگزینی آن کاسه چه کنم چه کنم در دست گیرد و همچنین از دامی که شرکت های خودروساز و سایر سرمایه داران برای زمین های وسیع این کارخانه چیده اند راهی برای فرار بجوید. براساس اعلام وزارت صنایع و معادن قرار است سرمایه گذاران ترک برای احیای این برند راهی یک از عالی ترین استان های کشور شوند. که این موضوع نیز با اما و اگرهایی مواجه شده است. بخش خصوصی داخلی مدعی است سرمایه گذاران ترک برای احیای این واحد تولیدی دلاری را به ایران نمی آورند اما دولت می گوید ترک ها قرار است ۱۰۰ میلیون دلار پول نقد با خود به کشورمان بیاورند تا برند نساجی مازندران را دوباره زنده کنند. نساجان داخلی مدعی اند که بخش خصوصی داخلی به راحتی می تواند این کارخانه را به روزگار خوش تولید بازگرداند. حال اینکه دولت چنین فرصتی را از آنها گرفته است. مرگ برند در صنعت نساجی تنها به نساجی مازندران ختم نشده است، کارخانه چیت ری (بافکار) نیز که یکی از قدیمی ترین واحدهای نساجی کشور به شمار می آید، دو سال پیش کاملاً تعطیل شد تا بنیاد جانبازان و مستضعفان که این کارخانه را به تصرف خود در آورده بود، اینک نه از محل تولید بلکه از محل فروش زمین های وسیع این کارخانه در حوالی بزرگراه بعثتدرآمدی را کسب کند.

ارج 
علینقی عالیخانی وزیر اقتصاد ایران (۱۳۴۸ – ۱۳۴۱) در کتاب خاطراتش می گوید:” در آخرین سفری که به شوروی کردم به آقای نوویکو نایب نخست وزیر شوروی که قائم مقام کاسیگن نخست وزیر وقت شوروی بود، یک یخچال ایرانی (ارج) هدیه دادم. او فوق العاده خوشحال شد و به من تاکید کرد راننده خودش می آید تا یخچال را ببرد و تاکید کرد مبادا یخچال را به دفترش بفرستم.” یخچال ایرانی در آن زمان به قدری شهرت یافته بود که یکی از بالاترین مقام های اجرایی آن کشور بزرگ از تصاحب آن ذوق زده شده و درخواست می کند محصولی را که ساخت ایران بر رویش درج شده، برای استفاده خانواده اش به منزل ببرد. روزی که سیروس ارجمند در سال ۱۳۱۶ اولین و بزرگ ترین کارخانه تولید کننده لوازم خانگی ایران را وارد عرصه صنعت و اقتصاد کشور کرد، شاید نمی دانست ۷۰ سال بعد مدیران وقت کشور تصمیم می گیرند زمین های این کارخانه را در جاده مخصوص کرج برای فعالیتی دیگر (؟،) در نظر بگیرند و این کارخانه را به شهرکی صنعتی در گرمسار استان تهران منتقل کنند. ارج که یکی از برندهای خوشنام ایران طی هفت دهه گذشته بوده، در سال ۱۳۱۶ با ساخت ابزار صنعتی به چرخه تولید گام نهاد و با تولید کولر آبی و یخچال به سوی ساخت لوازم خانگی پیش رفت. میرخانی رشتی درباره این شرکت می نویسد: “مدیرعامل ارج ایده مهندسی- صنعتی داشت و با روش های مهندسی کار می کرد. ”

شاید به همین سبب بود که محصولات ارج نسبت به سایر رقبایش در بازار اقبال بیشتری به دست آورد. ارج پس از آنکه مصادره شد، به مانند سایر شرکت های مصادره یی زیرمجموعه سازمان صنایع ملی شد. در دهه ۷۰ مدیران دولتی این شرکت با اختلاس ۲۰ میلیارد تومانی پرونده مالی این شرکت را به فساد کشیدند تا برای مدتی ارج با حاشیه هایی روبه رو شود. پس از آن اختلاس ارج هرگز ارج نشد تا اینکه امروز به وضعیتی رسیده که قصد انتقال کارخانه آن را به سمنان دارند. ارج که بزرگ ترین برند لوازم خانگی کشور است، در حالی که می توانست بازارهای اروپایی را نیز به تسخیر خود درآورد، امروز به شرکتی تبدیل شده که حتی در داخل کشور جایگاه خود را رفته رفته از دست می دهد تا این برند در کنار سایر برندهای مرده به مجروحی بیمارستانی تبدیل شود که اگر پرستاران به او نرسند، این شرکت نیز به سرنوشت کفش های ملی، بلا و وین و نساجی مازندران و چیت ری تبدیل خواهد شد. ارج که روزگاری در بالاترین سطح فناوری محصول تولید می کرد امروز به شرکتی تبدیل شده که همان محصولات قدیمی خود را با تغییراتی به تولید رسانده و روانه بازار می کند.

آزمایش

در کنار ارج کارخانه آزمایش نیز که یکی از برندهای قدیمی کشور به شمار می آید، دچار چنین وضعیتی شده است. انگار فلسفه یی است تا شرکت های مصادره یی هرگز روز خوش نبینند. شاید پیشنهاد مدیرعامل یکی از این شرکت های مصادره یی مبنی بر سپردن برندها به وارثان بتواند پایانی بر این فلسفه شوم باشد.

پارس الکتریک

حاج محمدهاشم برخوردار سومین فرزند حاج محمدحسین در خانواده یی که چند نسل آن در یزد به تجارت مشغول بودند، در سال ۱۳۰۸ به دنیا آمد. خانواده برخوردار فوق العاده سنتی و مذهبی بودند. حاج محمدهاشم با توجه به سرمایه یی که سال ها از محل تجارت به دست آورد، از سال ۴۱ تا ۵۶ به همراه برادرش به سرمایه گذاری های صنعتی روی آوردند. کارخانه های پارس توشیبا، پارس شهاب، پارس الکتریک، باتری پارس، لوازم خانگی پارس و چندین واحد صنعتی را بنیانگذاری کردند تا هشت هزار نفر در این کارخانه ها مشغول کار شوند. پارس الکتریک نیز مصادره شد تا از طریق سازمان صنایع ملی به شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی (شستا) واگذار شود. از بین شرکای تجاری این شرکت تنها گروندیگ آلمان که در بین برندهای صوتی و تصویری برند درجه سوم اروپا به شمار می آمد، با این شرکت همکاری اش را ادامه داد. گروندیگ چند سال پیش برای همیشه مرد و پارس الکتریک نتوانست مرده این برند را خریداری و به نام خود ثبت کند. از این رو برای تولید تلویزیون دست نیاز خود را به سمت کارخانه های کره یی (به غیر از برندهای معروف) دراز کرد که با یکی از قدیمی ترین برندهای صوتی و تصویری آسیا همکاری کند. پارس الکتریک در حالی که می رفت علاوه بر تولید تلویزیون های ال سی دی، لپ تاپ ایرانی را نیز وارد بازار کند، با تغییر ناگهانی مدیرعاملش مواجه شد تا مثل سایر برندها با آینده یی نامعلوم روبه رو شود. مدیرعامل این شرکت طی سال های گذشته چندین بار تغییر یافته که این عدم ثبات باعث شده ۳۰۰ نفری که از خانواده هشت هزار نفری پارس باقی مانده همچنان برای آینده این شرکت نگران باشند. برندهایی که نام برده شد تنها چند نمونه از برندهای معروف کشور هستند که مرگ آنها نزدیک شده است. در کنار این برندها چندین نام بزرگ دیگر که می توانستند نام ایران را در صدر صنعت دنیا قرار دهند، امروز قرار است تغییر کاربری دهند یا احتمالاً برای کارکنان کارخانه یی دیگر به آپارتمان تبدیل شوند.

هپکو اراک نمونه بارز این برند است که توسط برادران رضایی در دهه ۵۰ پایه گذاری شد تا ماشین آلات معدنی مورد نیاز را برای استخراج معادن مس سرچشمه و کرومیت اسفندقه تامین کند. پس از انقلاب هپکو با بهره گیری از شرکایی همچون ولوو سوئد، کوماتسو ژاپن و لیبهر و… به همکاری خود ادامه داد تا به سبب تحریم ها تنها از همکاری با کاترپیلار باز بماند.

برادران رضایی که از ایران رفتند، هپکو مانند سایر خودروسازان زیرمجموعه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران شد. این شرکت که یکی از شاهرگ های حیاتی صنعت در استان مرکزی است با اجرای اصل ۴۴ به بخش خصوصی واگذار شد تا بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت دولت اصلاحات بر صدر این شرکت مدیریت کند.

حساسیت انتصاب این مدیر اصلاح طلب تا آنجا بالا بود که یکی از بزرگ ترین پیمانکاران قراردادهای خرید خود را از هپکو لغو کرد تا مورد غضب دولت نهم قرار نگیرد. هپکو با از دست دادن این مشتری انحصاری و بزرگ روزبه روز با مشکلات مالی عدیده یی مواجه شد و هرگز نتوانست کشتی به گل نشسته خود را به ساحل نجات برساند. هپکو که چهار برابر ولوو سوئد مساحت دارد پس از واگذاری به بخش خصوصی عملاً به برندی در حال احتضار تبدیل شد که این روزها نه می تواند محصولی به فروش برساند و نه اینکه آینده یی امیدوارکننده پیش روی خود ببیند.این شرکت در حالی می تواند رشد و توسعه خود را جشن بگیرد که معادن و راه سازی در کشور توسعه یابد. رکود آن فعالیت ها باعث شد بزرگ ترین و تنها سازنده ماشین آلات سنگین خاورمیانه روزگار خوشی نداشته باشد و بیم آن می رود با کاهش تولید، شمارگان تولیدش به چیزی در حد صفر کاهش یابد.

در کنار هپکو، تراکتورسازی تبریز نیز از دیگر برندهایی است که تولید آن در حال حاضر به یک چهارم سال قبل کاهش یافته و با پنج هزار محصول به فروش نرفته همراه شده است.بیسکویت گرجی، کاشی ایران، کاشی سعدی، بینالود و شرکت پارس مینو از دیگر برندهای نامی کشور هستند که همچون سایر برندهای معتبر دیگر آینده نامعلوم خود را به نظاره نشسته اند.

منبع :روزنامه اعتماد

رابطه برند و پول با یک دیگر

رابطه برند و پول با یک دیگر !

   یکی از عناصر اصلی در مدیریت بازاریابی قیمت گذاری می باشد. قیمت گذاری از یکی امور ابتدایی در هر کسب و کاری با هر اندازه ای بوده است. در روش سنتی قیمت گذاری، حسابداران برای تعیین قیمت فروش برخی هزینه ها از قبیل هزینه دستمزدها، مواد اولیه، سربارهای تولید، هزینه استهلاک دستگاه ها و سود مشخصی جمع می کردند و مدیران شرکت ها نیز با توجه به قیمت بدست آمده و قیمت های رایج رقبا در بازار اقدام به قیمت گذاری می کردند.

اما مطلبی در این میان وجود داشت که با ظهور برندهای معتبر، استفاده از چرخه محاسباتی فوق را زیر سوال می برد. بدین معنا که ارزش برند در محاسبه قیمت تمام شده در نظر گرفته نمی شد. به عنوان مثال مدیران بازاریابی در برخی شرکت ها یک کیف چرم مشکی رنگ با برند Montblank یا چرم تبریز و یا . . . با قیمتی بیش از دو برابر قیمت رقبای با برندهای متفرقه قیمت گذاری می کردند.

قالب بازاریابی جدید با نگرش برند، این مطلب را زیر ذره بین برده و این اتفاق را ارزش ویژه برند می نامد.
در حال حاضر شاید بسیاری از شرکت های کوچک و متوسط به فکر برندسازی و هویت برند خود نباشند. که البته اشتباه بسیار بزرگیه ولی خوب چه میشه کرد!
اما اگر مدیران عامل در شرکت ها بدانند که هویت سازی برای برند چه کمک بزرگی به فروش این شرکت ها می کنه، هرگز ازش نمی گذرند.
مشکل بزرگی که در دوران تبرکود (تورم، بحران و رکود) هم شرکت ها دچار آن هستند، نداشتن و عدم بکارگیری علم برندسازی و استراتژی بازاریابی در بین مدیران است. امیدوارم بتونم به کمک یافته های خودم از دانشگاه های مختلف و بازارهای متفاوت، سهم کوچکی در تغییر نگرش مدیران شرکت ها داشته باشم.
اجازه بدید مطلب را با یک سوال آغاز کنم؛

استراتژی برند چیست؟

برای استراتژی برند تعاریف مختلفی بیان شده ولی هر کسی از ذن خود شد یار من. یعنی رویکردهای متفاوتی وجود داره. اما در واقع استراتژی برند برنامه ای بلندمدت و مسیر راهی است که برای مشتری خلق ارزش و برای سازمان ها وجه تمایز ایجاد می کنه. یعنی ایجاد و توسعه پایدار مزیت رقابتی کار اصلی استراتژی برند است. این برنامه کلان نیاز به وجوه تمایز اساسی و همچنین برنامه زمانبندی شده نیاز داره. که خیلی وقت ها مدیران این موضوع را راحت قبول نمی کنن. که البته این هم مشکل شرکت های مشاوره برند و برندسازیه درست و حسابیه.
خوب حالا این سوال مطرح میشه که این وجه تمایز برند به چه دردی می خوره؟!
باید بگم که شاید مهمترین دلیل برای اینکه یک مشتری محصول یا خدمت شرکت شما را در برابر رقیبتون انتخاب می کنه، همین باشه و همین مزیت رقابتی برند هست که مسیر نوآوری، خلاقیت، بهره وری و تعالی کیفیت را برای مدیران جهت دار می کنه. حالا اگر شما هم قصد دارید که در این بازار آشفته و پرهیاهو بهتر عمل کنید باید و باید به دنبال این موضوع باشید و استراتژی برند شرکت خودتون را تدوین کتید. ولی حالا این سوال پیش میاد که چه طور میشه برای یک شرکت، یک وجه تمایز ایجاد کرد؟!
روش های متعددی برای ایجاد این مزیتی که گفتم، وجود داره که همگی هم به یک جا ختم میشه و اون هم “خلق ارزش بیشتر از رقیب برای مشتری”.
ارزش و مزیت دو عنصر از هم جدا نشدنی برای برند و پول هستند. ارزش برند در علم مدیریت بازاریابی، جایگاه خاصی برای خودش درست کرده. درک این مفهوم شاید افق جدیدی برای مدیران ایجاد کند، اما این ارزش را بایستی از نگاه مشتری بررسی کرد که در حقیقت مشتری ارزش را به معنی فایده یا فایده های یک محصول برای خودش ترجمه می کند البته منهای هزینه هایی که باید برای آن پرداخت کند.
معنی و مفهوم این هزینه و فایده در رشته های مختلف کمی متفاوته. برای همین دکتر برند تعریف بازاری و کاربردی را براتون تشریح می کنه. فایده یعنی هر چیزی که به نفع مشتری باشه و هزینه یعنی هر چیزی که به نفع مشتری نباشه! یعنی اگر یه مشتری پولی را صرف رسیدن به محلی برای خرید محصول بکنه و اون پول هم به جیب شرکت نره، بازم مشتری اون پولو هزینه به دست آوردن اون محصول می دونه! یا مثلاً کیفیت و زیباییهِ شخصیتی که به شما دست میده، به قول دوستان پرستیژ و هزینه مالی، روحی و شاید ضایع شدن در مقابل دوستان و خانواده از هزینه های مدنظر مشتری باشه.
پس هر چه مزیت با هزینه ثابت به مشتری ارائه کنیم، بردیم! همین! کار سختی نیست.
یکی دیگه از موضوعاتی که ارزش به حساب میاد، استفاده از برند معتبر و دارای هویتِ. در بعضی بازارها هویت این برندها با مالکان و طبقه اجتماعی اونا پیوند می خوره. به عنوان مثال برند بنز را در نظر بگیرید که با طبقه پولدار و معرف جامعه پیوند خورده با یک ساعت رولکس که قبلاً هم دکتر برند در موردش نقد نوشته و یا یک پالتو Gucci نمونه نمونه یک برند معروف و ارزش آفرینهِ هستن. به نظر بنده یعنی دکتر برند این محصولات علاوه بر کارکرد اصلی خودشون (یعنی جابجایی، نشان دادن زمان و لباس گرم) کارکرد ایجاد شخصیت، اعتماد به نفس و . . . را هم دارن.
علاوه بر آنچه گفته شد، یک برند قوی، نوید بخش کیفیت خوب هم می تونه باشه(لبته در ذهن مشتری). و مشتری هم عتقد به این موضوعه که بابت پولی که پرداخت می کنه، چیزی با ارزش بیشتر از پول خودشو را دریافت کرده. مثلاً در خرید لوازم آرایش این موضوع بیشتر قابل لمسهِ.
این مطالب و مثالهای که به اون ها اشاره شد، موضوع را به راحتی قابل درک می کنه. اهمیت برند در خلق مزیت و ارزش برای مشتری ها و جواب این سوال که چرا پول بیشتر می دهند تا یک محصول با برند معتبر را بخرند. حالا مشخص شد که چرا در حسابداری مدرن، برند هم مثال نیروی انسانی، سرمایه و … مهم و قیمتی هستند.
برند و تبلیغات یکی از معمول ترین روش های افزایش سطح و مقام برند، تبلیغات است. اگر تبلیغی درست، در جای درست و در زمان درست انجام بشه، نقش زیادی در در ارتقای برند و سازمان داره. هر چند که تبلیغ یک ابزار برای برندسازی و گرفتن سهم بازارهِ. اما ساخت یک تبلیغ دلیلی برای فروش بیشتر نیست. در یکی از نتایج پژوهش های پارک بازاریابی ایران خواندم که ارائه تبلیغی که باعث جلب توجه بینندگان بشه، دلیلی برای فروش بیشتر نیست. و به نظر بنده تبلیغ خوب تبلیغیه که علاوه بر جلب توجه بینندگان، فروش را هم افزایش بده.
تبلیغ بایستی هویت ساز برند باشه و این قدرت را داشته باشه که بتونه هویت برند را با بازار هدفش پیوند بزنه که نتیجه اون ساخت یک برند موفق و آماده کسب پول و درآمدِ. بهترین را برای ایجاد یک تبلیغ مناسب برای برند، پیوند برند با نقاط تمایز محصولهِ. یادآوری می کنم که این نقاط تمایز باید برای بازار و مصرف کننده ها مهم باشه و رقیب هم نتونه به سادگی ادعای داشتن اون را داشته باشه. اگر شرکت و محصول ما چنین چیزی را نداشته باشه، تبلیغ بی فایده و بی اثرهِ. به نظر دکتر برند کمپین باید روی وجه تمایز تمرکز کنه وگرنه پول شما در بلند مدت به هدر رفته.
چیزی که برای اقربخشی بیشتر تبلیغات برند لازمه، تشخیص درست ارزش از نگاه مشتریه. اما این شناخت یعنی مطلوبیت از نگاه مشتری بسیار مشکل و شاید در پاره ای از مواقع هزینه بر خواهد بود. البته بخش بندی بازار Segmentation می تونه کمک شایان توجهی به مدیران برند داشته باشه. چرا که تمرکز بر روی یک بخش از بازار بسیار کم هزینه تر و همین طور قابل اندازه گیری و اصلاح است.

حلقه گم شده ارزش برند در فروش پرسپولیس و استقلال

حلقه گم شده ارزش برند در فروش پرسپولیس و استقلال

برند فوتبال

در کنار دارایی‌های یک تیم فوتبال، یکی از اصلی‌ترین شاخص‌های قیمت گذاری بر روی ارزش کل باشگاه‌ها، ارزش برند آنها است که در زمینه قیمت‌گذاری دو باشگاه پرسپولیس و استقلال به نظر می رسد ارزش برند آنها یا مغفول مانده و یا بسیار دست پایین در نظر گرفته شده است.

به گزارش خبرنگار اقتصاد بین الملل خبرگزاری فارس، موسسات مختلفی در جهان به صورت سالانه ارزش برند باشگاه ها معتبر جهان را ارزیابی کرده و نتایج مطالعات خود را منتشر می کنند.
طی سال های اخیر باشگاه بایرن مونیخ آلمان به صورت پی درپی جایگاه ارزشمندترین برند باشگاهی فوتبال جهان را به خود اختصاص داده است.
بنا به گزارش برند فاینانس،ارزش برند باشگاه بایرن مونیخ آلمان در سال ۲۰۱۴، ۸۹۶ میلیون دلار معادل ۲۹۵۶٫۸ میلیارد تومان، ارزیابی شده است که نسبت به سال گذشته میلادی ۳۶ میلیون دلار رشد داشته است.
ارزش برند باشگاه محبوب رئال مادرید اسپانیا نیز در سال گذشته میلادی ۷۶۸ میلیون دلار، معادل ۲۵۳۴ میلیارد تومان، ارزیابی شده است، ارزش برند این باشگاه فوتبال نسبت به سال گذشته میلادی ۱۴۷ میلیارد دلار رشد داشته است که از جمله برندهای با بیشترین رشد ارزش طی سال ۲۰۱۴ در جهان محسوب می شود.
این باشگاه در سال ۲۰۱۳ از نظر ارزش برند پس از منچستر یونایتد در جایگاه سوم قرار داشت که طی سال جاری یک پله صعود داشته است.
جایگاه سومین باشگاه فوتبال با ارزشمندترین برند در جهان به منچستر یونایتد اختصاص دارد. ارزش برند این باشگاه در سال ۲۰۱۴ ،۷۳۹ میلیون دلار، معادل ۲۴۳۸ میلیارد تومان، ارزیابی شده است که نسبت به سال گذشته با یک پله نزول، ۹۸ میلیون دلار افت ارزش داشته است.
باشگاه بارسلونای اسپانیا از جمله باشگاه هایی است که علی رغم افزایش قابل توجه ارزش برند آن، جایگاه این باشگاه در لیست برند فاینانس جابجا نشده و همچنان در رتبه چهارمین برند ارزشمند در فوتبل جهان قرار دارد. ارزش برند این باشگاه ۶۲۲ میلیون دلار، معادل ۲۰۵۲ میلیارد تومان، قیمت‌گذاری شده است که در مقایسه با ارزش سال گذشته ۵۰ میلیون دلار افزایش داشته است.
باشگاه منچستر سیتی انگلیس در بررسی برند‌های فاینانس ۵۱۰ میلیون دلار، معادل ۱۶۸۳ میلیارد تومان، قیمت‌گذاری شده است که نسبت به سال گذشته میلادی ۱۷۸ میلیون دلار رشد داشته است. برند این باشگاه در مطالعه سال گذشته ۳۳۲ میلیون دلار قیمت‌گذاری شده بود و در رتبه هشتمین برند ارزشمند قرار داشت.
به طور کلی تعداد هوادار ، ارزش قرارداد حق پخش تلویزیونی، ورزشگاه اختصاصی و امکانات و ظرفیت آن، کیفیت بازیکنان و قیمت قراردادهای آنها، سابقه وقدمت تاریخی باشگاه، لیگی که در آن فعالیت می کند، تعداد قهرمانی ها، عملکرد سالیانه و شکست ها و پیروزی ها، درگیر شدن در حاشیه ها و تعداد تغییرات مدیریتی و مربی ها طی سال مالی برخی شاخص هایی هستند که ارزش برند باشگاه ها بر اساس آنها قیمت گذاری می شوند.
به طور کلی ارزش دو باشگاه پرسپولیس و استقلال به صورت مساوی و با قیمت ۲۹۰ میلیارد تومان از سوی سازمان خصوصی سازی قیمتگذاری و عرضه شده اند. این در حالی است که ارزش دارایی ها و برند این دو باشگاه به صورت جداگانه قیمت‌گذاری و یا ارزیابی نشده اند.
به اعتقاد برخی از شرکت کنندگان در مزایده های صورت گرفته به دلیل عدم سودآوری این دو باشگاه برای سرمایه داران و موانع کنونی موجود بر سر راه درآمدزایی این باشگاه ها، این قیمت ها بالا بوده اند.
این در حالی است که با در نظر گرفتن این حقیقت که این دو تیم در جایگاه نخست پرطرفدارترین تیم های ایرانی قرار داشته و پرسپولیس به تنهایی پرطرفدارترین تیم آسیا و یکی از باشگاه های محبوب در سراسر جهان محسوب می شود، بنا به اذعان کنفدراسیون فوتبال آسیا، بازی اخیر پرسپولیس و النصر با بیش از ۱۱۰ هزار تماشاگر، پرتماشاگرترین بازی در تاریخ لیگ قهرمانان آسیا بوده است.
با در نظر گرفتن موارد فوق، میلیون ها هوادار و مقایسه قیمتی بین این تیم ها و دیگر تیم های مطرح جهان، به نظر می رسد قیمت تعیین شده از سوی سازمان خصوصی سازی برای این دو باشگاه نه تنها بالا نبوده بلکه بدون در نظر گرفتن بسیاری از فاکتورها نسبتا پایین در نظر گرفته شده است.
این قیمت پایین در حالی است که ارزش برند این دو باشگاه با کسر قیمت دارایی های آنها بسیار پایین تر از قیمت های تعیین شده است.
اگرچه به اذعان مسئولان و کارشناسان فوتبال کشور این دو باشگاه تا کنون سوددهی قابل توجهی نداشته‌اند اما پس از خصوصی سازی و باز شدن دست بخش خصوصی در استفاده از برند و نام این باشگاه ها و همچنین تدابیری که برای سودده کردن آنها اندیشیده خواهد شد، ارزش برند این دو باشگاه می تواند به میزان قابل توجهی افزایش یافته و حتی چند برابر شود.
از سوی دیگر در صورت عدم سوددهی، حضور خریدار و سرمایه گذاری برای خرید این دو باشگاه از نقطه نظر سرمایه گذاری به هیچ عنوان منطقی به نظر نمی رسید پس باید اذعان کرد که به صورت قطع راه هایی برای درآمدزایی این دو باشگاه وجود دارد که تعدادی سرمایه دار برای تصاحب آنها اقدام به شرکت در مزایده کرده اند.